۱۳۸۹ خرداد ۲۰, پنجشنبه

سیتی - زن !


به احترام قاضی ... بلند شید.....

فکر کردم الان یه خانم مسن با تیپ اروپایی وارد میشه و تند تند یه چیزایی میگه و میره
بر خلاف نظرم یه مرد جا افتاده با تیپ هندی با لبخند وارد میشه: بنشینید.
نحوه صحبتش منو یاد استیو جابز انداخت که کوتاه صحبت میکنه و بعد از چند جمله نتیجه میگیره.

امروز روز بزرگیست. شما شهروند بهترین کشور دنیا میشید. شما میتونید لیاقتتون رو نشون بدید. شما کانادا رو حتی از کشوری که به دنیا اومدید بیشتر دوست خواهید داشت . اینجا همه برابرند. حتی از لحظه ای که به کانادا وارد میشید تمام حقوق عادی رو دارید. هیچ جای دیگری در دنیا اینطور نیست. ما همه تلاش میکنیم که روز به روز کشورمون رو بهتر کنیم. من تا 18 سالگی تو یک ده تو پنجاب هندوستان زندکی میکردم. تعریف کانادا رو شنیدم و اومدم. رفتم دانشکاه تورونتو ثبت نام کنم. گفتم فعلا برو دبیرستان گرید 13. رفتم اونجا گفتن برو گرید 10. گفتم باز خوش شانس بودم که نگفتن برو گرید 1 . تو چند ماه امتحاناتو پاس کردم و رفتم دانشگاه. خوش شانس بودم که غذام مجانی بود. میدونید چرا؟ چون تو یه رستوران ظرف میشستم و غذا هم همونجا میخوردم. کسی به من کار نمیداد. میگفتن تجربه کانادایی نداری ولی من چطور میتونستم بدون کار تجربه کسب کنم؟ یه کار یک هفته ای بهم پیشنهاد شد. شد 1 ماه شد 6 ماه. ...
الان من قاضی ایالتی و عضو پارلمان اونتاریو هستم. در حالی که در هندوستان آدما از یه حدی بالاتر نمیتونن برن. تو بیشتر کشورها همینطوره. من به سختی تلاش کردم و راضیم. شما هم تلاش کنید و یک موضوع خیلی مهم رو فراموش نکنید. به بقیه کمک کنید که بالا بیان. از زمان زلزله هاییتی تا جلسه دولت و کمک به اونها 1 ساعت بیشتر طول نکشید در حالی که در کشورهای دیگه کلی کار داره ...
احساس فوقالعاده خوبی داشتم. من که از عکس گرفتن متنفرم با کمال میل باهاش دست دادم و عکس گرفتم ( این عکس من نیست ;)
خلاصه از امروز زندگی یجور دیگه میشه و اینا.